دل من

 

دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت
که بماند یک جا
به کجا؟
معلوم است
به در خانه ی تو
دل من عادت داشت
که بماند آن جا
پشت یک پرده تور
که تو هر روز آن را
به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هر روز به آن می نگری
دل من را دیدی؟
ساکن کفش تو بود...
یادت هست؟

رویا

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 09:02 http://www.afsos.blogsky.com

سلام
خیلی زیباورویایی ست
شادباشین وموفق

سهیل یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 09:12 http://loveyou.blogsky.com

سلام خدمت رویا و عیرضا گلم . امیدوارم همیشه موفق باشید . منم به روزم با یه متن اجتماعی . مثل همیشه عالی بود و با احساس بود . موفق باشید دوستان گلم :)

سفرکرده یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 09:14 http://safarkarde.blogsky.com

ساده و زیباست
منو یاد یه عزیزی انداختید ...
اونم ساده و زیبا شعر میگه

فاطمه یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 12:34 http://dey.blogsy.com

همه گویند از این شهر برو
برو برگرد به شهر دل خویش

دل من در دل تو ریشه دوانده است دگر

به کجا برگردم
به کجا برگردم

وطن من دل توست
به تو دل خوش کردم

شخص ثالث یکشنبه 3 تیر 1386 ساعت 14:09 http://shakhse-sales.blogsky.com

خوب همینه دیگه. وقتی میگی لینک کن بعد لینک نمیکنی این میشه که سرم نمیزنی. حالا بیخیال مهوم نیست (لهجش معلوم بود؟) کار قشنگی بود. بخصوص اگه اونی که زیرش نوشته درست باشه و مال خود رویا باشه.
تا دیر نشده سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد