سلام دوست من امیــــــــــد وارم حالت خوب باشه ************************* غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم فرقی نداره بی تو بهار مون با پاییز نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نیست اینجا ولی آسمون باریدنم بلد نیست غصه نخور مسافر فدای قلب تنگت فدای برق ناز اون چشمای قشنگت ******************* وبلاگ خیلی خوبی داری موفق باشی گلم
و بالاخره به بار نشست نهال عشقمان... نهالی که ز خون دل سیرابش کردیم و از گرمای قلب هامان به آن گرما و نور بخشیدیم... یک سال و نیم در غربت و دوری برای هم سوختیم و برای هم عشق ساختیم... یک سال و نیم در غربت خویش با آدم ها بگونه ای جنگیدیم که قطره خونی از آنها نریزد اما خود خون دل خوردیم... و اکنون وصال... و براستی که زیباترین حادثه ی زندگی همین است... ... شما را نیز ... صمیمانه... به جشن وصالمان فرامیخوانیم. یا علی
جبران خلیل جبران هنگامی که عشق فرا می خواندتان از پی اش بروید گر چه راهش سخت و ناهموار باشد هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان خود را در آن بالها رها کنید گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد و زخمی تان کند و هنگامی که با شما سخن می گوید باورش کنید گر چه طنین کلامش رویاهایتان را بر هم زند ............................................. تقدیم به شما دوست خوبم ... اگر مایل بودید به عموی پیرتون هم سر بزنید چشم براهتون هستم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام دوست من
امیــــــــــد وارم حالت خوب باشه
*************************
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم
فرقی نداره بی تو بهار مون با پاییز
نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز
غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نیست
اینجا ولی آسمون باریدنم بلد نیست
غصه نخور مسافر فدای قلب تنگت
فدای برق ناز اون چشمای قشنگت
*******************
وبلاگ خیلی خوبی داری
موفق باشی گلم
و بالاخره به بار نشست نهال عشقمان... نهالی که ز خون دل سیرابش کردیم و از گرمای قلب هامان به آن گرما و نور بخشیدیم...
یک سال و نیم در غربت و دوری برای هم سوختیم و برای هم عشق ساختیم... یک سال و نیم در غربت خویش با آدم ها بگونه ای جنگیدیم که قطره خونی از آنها نریزد اما خود خون دل خوردیم...
و اکنون وصال...
و براستی که زیباترین حادثه ی زندگی همین است...
...
شما را نیز ... صمیمانه... به جشن وصالمان فرامیخوانیم.
یا علی
جبران خلیل جبران
هنگامی که عشق فرا می خواندتان
از پی اش بروید
گر چه راهش سخت و ناهموار باشد
هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان
خود را در آن بالها رها کنید
گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد
و زخمی تان کند
و هنگامی که با شما سخن می گوید
باورش کنید
گر چه طنین کلامش
رویاهایتان را بر هم زند
.............................................
تقدیم به شما دوست خوبم ... اگر مایل بودید به عموی پیرتون هم سر بزنید چشم براهتون هستم