از ما که گذشت ! ولی به دیگری ، موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند
پیش از تو ...
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرات دریا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ زهره ی دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته آن خاک بی بهار
حتی علف اجازه ی زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه ی بهار
بی تو ولی زمینه ی پیدا شدن نداشت
دل ها اگر چه صاف بود ولی از هراس سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت...
سلمان هراتی
سال به پایان خود نزدیک می شود
برایت آرزو می کنم هرگز هرگز عشقت از جلوی چشمانت نرود.
رویا
سلام
خیلی وقت بود که پست نگذاشته بودم. تقریبا یک سال شد. به این امید که علیرضا خودش اینجا مطلبی بزاره!!
اما مهم نیست دیگه زندگی اینجوریه.
منم خوبم اوضاع و احوال هم خوبه و زندگی می گذره.
رویا