مهمان جید

سلام


راستش دلم می خواد از این خیالات و رویاپردازی دست بردام و به زندگی عادی ام برسم. چه فایده داره وقتی اونی که دوستش داری نه در خیالش هستی و نه در دلش جایی.

بهتر است از این بیشتر خود را زیر سوال نبری.

بهتر آنست که خود را به بیخیالی زد و برای ظاهر هم شده خودت را خوشحال نشان دهی. 


مگر برای او فرقی دارد غم و شادی ات .

پس لااقل به شادی ها فکر کن. او شاد ست چرا تو نباشی.

او می خندد از ته دل . چرا تو نباشی.

بگذار او مجازات شود نه تو.

دلم می خواهد این حرفها را جدی بگیرم.

کم کم باید دلم را مهیای مهمان جدید بکنم.

باید فراموش کرد همانطور که او فراموش کرد.



باید جدی بگیرم نبودنت را ...


رویا

الاکلنگ

"دوست داشتن مثل بازی الاکلنگ می مونه. اونی که عاشق تره خودشو پائین نگه می داره تا عشقش از بالا بودن لذت ببره. "