از طرف ...

 

تو نیمه راه یک سفر مثل یه خوابه بی خبر
نشستی در خیال من دنیا برام شد یک نفر
دست من و تو که نبود دست خدا هم که نبود
مهمون ناخونده اومد این عشقه که خودش اومد
یه وقت دیدم که واسه من عادت تویی خدا تویی
هرجا می رم همسفر و همراه باوفا تویی


می نویسم خاطراتی تابماندیادگاری
گرنباشم روزگاری این بماندیادگاری


خدایا مرا بی یار مگذار
ستم به کن اما تار مگذار
بگیر از من فروغ دیده ام را
ولی در حسرت دیدار مگذار !

نظرات 1 + ارسال نظر
someone سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1386 ساعت 08:07 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
قشنگ و عاشقانه بود ..
من لینکتون را در صفحم اضافه کردم
به روز هستم
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد