دوباره باز خواهم گشت
نمی دانم چه هنگام ، از کدامین راه
ولی یک بار دیگر باز خواهم گشت
و چشمان تو را با نور خواهم شست
و از عرش خداوندی شما را هدیه های تازه خواهم داد
به دستان برادر دست خواهم داد
دل رسوای تو. من رسوای دل...
---------------------------------------
از من نپرس که منتظرت بوده ام یا نه از پنجره بپرس که ازطلوع تا غروب میهمانش بوده ام از باغچه بپرس از نرگس ها ومریم ها که از بی مهری ام خشک شده اند...
-------------------------------------
من هم در انتظار در زدنت خواهم بود...
رویا
هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون
دل من در هوایت می تپند.
در دوری تو رویا