-
بدون شرح
چهارشنبه 23 خرداد 1386 08:25
دوباره باز خواهم گشت نمی دانم چه هنگام ، از کدامین راه ولی یک بار دیگر باز خواهم گشت و چشمان تو را با نور خواهم شست و از عرش خداوندی شما را هدیه های تازه خواهم داد به دستان برادر دست خواهم داد
-
یک شعر برای رویا
چهارشنبه 23 خرداد 1386 08:23
کاش قلبم درد تنهایی نداشت سینه ام هرگز پریشانی نداشت کاش برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
-
برای علیرضا
سهشنبه 22 خرداد 1386 16:33
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسکینم. چرا صدایم کردی!! چرا... رویا
-
تو
دوشنبه 21 خرداد 1386 16:50
دل رسوای تو. من رسوای دل... --------------------------------------- از من نپرس که منتظرت بوده ام یا نه از پنجره بپرس که ازطلوع تا غروب میهمانش بوده ام از باغچه بپرس از نرگس ها ومریم ها که از بی مهری ام خشک شده اند... ------------------------------------- من هم در انتظار در زدنت خواهم بود... رویا
-
یک کلام
دوشنبه 21 خرداد 1386 16:05
گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد چشمهایم را فراموش می کنم اما دریغ که گریهء ، دستانم نیز مرا به تو نمی رساند من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند با این همه ، نازنین ، این تمام...
-
یک کلام
دوشنبه 21 خرداد 1386 10:38
ای کاش ماه می دانست از این همه سیاره و ستاره فقط یکی مشتری ست ... رویا
-
یک شعر برای رویا
یکشنبه 20 خرداد 1386 19:36
تو را آتش عشق اگر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت. (مولوی)
-
فقط رویا
یکشنبه 20 خرداد 1386 19:32
هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند. در دوری تو رویا
-
رسم
یکشنبه 20 خرداد 1386 16:56
این رسم همراهی نبود ای هم نفس! رویا نه نه نه این قرارمون نبود که تو بی خبر بری من خسته شم که تو بی همسفر بری نه نه نه این قرارمون نبود من رنگ شب بشم تو سر سپرده شی من جون به لب شم باور نمی کنم این تو خود تویی این تو که از خودش بیخود شده تویی باور نمی کنم عشق منی هنوز گاهی به قلب من سر میزنی هنوز وقتی زندونی تو هوس...
-
بدون شرح
یکشنبه 20 خرداد 1386 12:44
برای دوست... در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود...
-
می خواهی بروی؟
شنبه 19 خرداد 1386 18:04
فقط برای رویا... نه محبت پول خردیـست در دستان تو ، و نه من گدایی هستـم دست گشوده فرا روی تو ! نه ، نه عزیزم ، این ممکن نیست ! چون وقارم همانند قلبم شکستـنی نیست ... می خواهی بروی ؟ این راه ، این هم تو ! ولی حالا که می روی ، بدان : هر گاه خواستی برگردی ... بسترت بالشی خاردار خواهد بود ، و پیشوازت چشمانیست که دیگر...
-
برای علیرضا
جمعه 18 خرداد 1386 14:17
بیا و ببین ! در کنار دیگران تنهایی ما دیدنی ست... رویا
-
بدون شرح
پنجشنبه 17 خرداد 1386 13:27
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که باید بروم حو صله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسا له ای نیست...
-
برای رویا
پنجشنبه 17 خرداد 1386 09:00
-
یک کلام
پنجشنبه 17 خرداد 1386 08:46
هیچ رابطه ی انسانی وجود دیگری را به تملک خود در نمی آورد. در دوستی یا عشق , هر دو نفر در کنار هم دستهای خود را برای یافتن چیزی که یک دست به تنهایی قادر به یافتن آن نیست دراز می کنند!
-
سهم من
چهارشنبه 16 خرداد 1386 16:51
منبع:http://sokot-e-shabane.blogsky.com/
-
برای علیرضا
چهارشنبه 16 خرداد 1386 13:20
از من پرسید به خاطر کی زنده هستی..؟؟با اینکه دوستش داشتم گفتم: هیچکس .. پرسید به خاطر چی زنده هستی..؟؟با اینکه می خواستم بگم به خاطر تو با بغض گفتم به خاطر هیچ چیز... ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده ای..؟؟ در حالی که اشک از چشمانش جاری شده بود گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ کس زندگی می کنه.....!
-
ای خدا
چهارشنبه 16 خرداد 1386 09:22
-
یک کلام
چهارشنبه 16 خرداد 1386 09:14
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم . شکسپیر
-
دل آدمها
یکشنبه 13 خرداد 1386 16:12
آدمی دو قلب دارد. قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بی خبر. قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد همان که گاهی می شکند گاهی می گیرد و گاهی می سوزد گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه و گاهی هم از دست می رود... با این دل است که عاشق می شویم با این دل است که دعا می کنیم با همین دل است که نفرین...
-
یک کلام
یکشنبه 13 خرداد 1386 13:46
جایگاه ما در هیچ سرزمینی نیست، جایگاه ما حتی در کره زمین هم نیست، منزل حقیقی ما قلب کسانی است که دوستشان داریم و دوستمان دارند...
-
برای روز تنهاییمان ...
شنبه 12 خرداد 1386 15:11
صدایم کن! تا امان یابم عابری خسته در شب باران صدایم کن! تا ببالم من در سحرگاهان با سپیداران از آن سوی خورشید از آن سمت دریا صدایم کن.صدایم کن.صدایم کن. تو لبخند صبحی پس از شام یلدا از این تیرگیها رهایم کن سکوت سرخ شقایقها را در این ویرانی تو می دانی غم پنهان نگاه مارا در این حیرانی تو می خوانی از آن سوی خورشید از آن...
-
برای علیرضا
شنبه 12 خرداد 1386 13:54
زغم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد... ----------------------- رسم زندگی همین است یک روز کسی را دوست می داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی ... به همین سادگی... رویا
-
بدون شرح
شنبه 12 خرداد 1386 13:20
هرگز بدنبال کسی نبودم که با او زندگی کنم بلکه بدنبال کسی بودم که بدون او نتوانم زندگی کنم...
-
چه زود...
شنبه 12 خرداد 1386 09:17
حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه میکنی وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود آه ای دریغ و درد ناگهان چقدر زود دیر میشود...
-
برای علیرضا
پنجشنبه 10 خرداد 1386 10:22
اگر در کهکشانی دور دلی لحظه ای به یاد من باشد، قلب من تا ابد برای او می تپد پر شور... رویا
-
بدنبال کسی باش
پنجشنبه 10 خرداد 1386 08:16
Find a guy who calls you beautiful instead of hot به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت ************ **** Who calls you back when you hang up on him کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی ************ ***** Who will stay awake just to watch...
-
برای رویا
چهارشنبه 9 خرداد 1386 17:18
دلم برای کسی تنگ است دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را...
-
شعر یکی از خوانندگان مورد علاقه من
چهارشنبه 9 خرداد 1386 17:16
تقدیم به بهترین قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود خار هم کمتر نبود از گل، بسا گل تر بود قرن ما شاعر اگر داشت که کبوتر با کبوتر باز با باز، نبود شعار پرواز وای بر ما که تصور کردیم عشق را باید کشت در چنین قرنی که دانش حاکم است عشق را از صحنه دور انداختن دیوانگی است، درماندگی است، شرمندگی است قرن، قرن آتش نیست قرن یک...
-
یک عکس ...
چهارشنبه 9 خرداد 1386 11:38